بعد از اکتبر. 7، من در نهایت روایت میراث یهودی را زیر سوال می برم – شهرهای دوقلو



اخیراً هنگام تمیز کردن زیرزمینم، با عکسی از خودم در سال 1983 روبرو شدم. عکس در کلبه یهودی اصلاحات من، واقع در چند هکتار از تپه‌های بوکولیسی در امتداد یک دریاچه شفاف در جنوب شرقی ویسکانسین گرفته شده است. آن تابستان یکی از بهترین و شکوفاترین دوران کودکی من بود. من 15 ساله بودم

اما دیدن دوباره عکس به طور غیرمنتظره ای ترسناک بود. عکس، پرتره رسمی گروه ما بود: حدود 50 نوجوان جوان با اندازه های مختلف، برخی دور یک برج چوبی جمع شده بودند، نوعی زیگورات مینی غرب میانه. در مرکز برج پرچم اسرائیل آویزان بود که از همه ما بلندتر بود. این پرچم تنها پرچمی است که در تصویر وجود دارد و چنین یادآور واضحی است که ملت اسرائیل در یهودیت ما جلو و مرکز بود.

تابستان بعد برای دو ماه به اسرائیل رفتم. همچنین این یک تجربه کاملاً سازنده بود. گروه من متشکل از 20 نوجوان یهودی از منطقه شیکاگو و 20 نوجوان اسرائیلی از اورشلیم بود. این عکس‌ها را هم هنگام تمیز کردن زیرزمین پیدا کردم: ما در یک سفر جاده‌ای در روستاهای عرب‌نشین غزه لبخند می‌زنیم و می‌خندیم. همانطور که در اطراف یک پناهگاه متروکه سوری در بلندی های جولان دراز کشیده ام. چهره های خسته ما پس از دو روز طاقت فرسا آموزش مقدماتی ساختگی در زالمون گادنا در گالیله، یک اردوگاه آموزشی جوانان ارتش اسرائیل. فهمیدیم که یهودیان پس از سالها تبعید و ظلم و ستم بالاخره این سرزمین ها را تصرف کردند. آنها برای جشن و کاوش مال ما بودند.

مفهوم اسرائیل به عنوان یک دولت-ملت چنان عمیقاً در آموزش و تخیل یهودی من ریشه دوانده بود که برای چندین دهه به ندرت به ذهنم خطور می کرد که آن را زیر سوال ببرم. وقتی در دهه های 1970 و 80 بزرگ می شدم، آموزش رسمی یهودی من عمدتاً بر دو موضوع متمرکز بود: آزار و اذیت و اسرائیل. مضامین در هم تنیده شدند، زیرا یهودیان قرن ها مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند و به همین دلیل سزاوار وطن هستند و آن سرزمین اسرائیل بود. دولت یهود که از یک بی عدالتی شدید – هولوکاست – به وجود آمد، نتیجه مشروع نسل های ستم بود.

در مدرسه دینی، یاد گرفتم که همه کشورهای اطراف اسرائیل دشمن اسرائیل هستند و این به دلیل یهودی ستیزی بود – توجه نکنید که مردم کشورهای اطراف نیز سامی بودند، یک اصطلاح منسوخ برای گویشوران به زبان های سامی که بیشتر عرب ها من فهمیدم که لبنانی ها، سوری ها، اردنی ها (و تا حدی مصری ها) تروریست هایی هستند که فقط به دلیل نفرت از یهودیان خواهان نابودی اسرائیل بودند.

یکی دیگر از باورهای رایج این بود که اسرائیل قطعه «کوچکی» از زمینی است که یهودیان از نظر تاریخی حق داشتن آن را داشتند، و این که سرزمین در آنجا فقط منتظر بازگشت ما به آن بود. این داستان بخشی از قول کتاب مقدس و بخشی تصمیم سیاسی بود. هیچ کس هرگز صراحتاً نگفته بود که آن جا خالی از سکنه است، اما من در کودکی آن را چنین تصور می کردم. این مکانی بود که پناهندگان هولوکاست حق داشتند به آنجا بروند – جایی که آنها می توانستند به طور جمعی از خود در برابر شر منحصر به فرد وحشتناک یهودی ستیزی دفاع کنند.

از بین تمام ارزش هایی که در کودکی یاد گرفتم، یکی از قوی ترین آنها زیر سوال بردن چیزها بود. اما مضامین آزار و اذیت و نیاز به وطن یهودی عمیقاً در من ریشه داشت. این مضامین به من اجازه داد هرگونه انتقاد از اسرائیل را به عنوان ضدیهودی رد کنم، چیزی که جامعه من برای مدت طولانی برای من الگو قرار داده است. به طور خاص، از دیدگاه صهیونیسم اسرائیل، یهودی که سؤالات را مطرح می کرد، یهودی بود که از خود متنفر بود. هیچ وقت برایم معنی نداشت، اما با دیدن یک خط قرمز می دانستم و جرات نکردم از آن عبور کنم.

من شرم دارم اعتراف کنم که چند هفته بعد از 7 اکتبر بود که متوجه شدم در درک من از چگونگی و چرایی تبدیل شدن اسرائیل به یک کشور مشکلی عمیق وجود دارد. من آن را به بحران ایمان تشبیه می کنم. حمله هولناک حماس برای من لازم بود تا به این احتمال پی ببرم که نسخه دیگری از تأسیس اسرائیل وجود دارد.

پسرم در این دوره از پرسشگری به من توصیه کرد که کار رشید خالدی را بخوانم. خالدی، استاد مطالعات عرب مدرن در دانشگاه کلمبیا، ریشه های عمیق خانوادگی فلسطینی دارد. در میان چیزهای زیادی که از نوشته‌های او آموختم، یکی که واقعاً برجسته است این است که مدت‌ها قبل از تأسیس اسرائیل در سال 1948، جمعیتی بومی در قلمروی وجود داشتند که پس از جنگ جهانی اول تحت کنترل بریتانیا قرار گرفتند. از همان لحظه، برچیدن سیستماتیک جامعه فلسطین با تقویت صهیونیسم موجی به موج مهاجرت یهودیان به این کشور آغاز شد.

تا پایان سال 1948، نزدیک به 750000 فلسطینی اخراج و آواره شدند، تقریباً به همان شیوه ای که یهودیان در طول تاریخ برای هزاران سال اخراج و آواره شده بودند. مردم را از خانه هایشان بیرون کردند تا یهودیان بیایند و ساکن شوند. این واقعیت تاریخی نکبه است، کلمه ای عربی که اغلب به عنوان “فاجعه” ترجمه می شود که من تا سال گذشته هرگز درباره آن نشنیده بودم، حتی اگر 56 ساله هستم. چگونه ممکن است که هیچ یک از معلمان یهودی من هرگز به این تاریخ سلب مالکیت اشاره نکرده باشند؟

من می توانم و می توانم خودم را به خاطر عدم شناخت یا درک واقعیت مردم فلسطین تا 40 سال پس از تحصیل رسمی یهودی ام سرزنش کنم. من تمام عمرم را در وحشت از این فکر گذرانده‌ام که مردم از خانه‌هایشان، از کشورشان رانده شده‌اند، صرفاً به خاطر اینکه چه کسی هستند، کجا متولد شده‌اند، مذهب، عقیده یا نژاد. و با این حال، این اتفاق به دست مردم خودم افتاد.

زمینه و شرایط چگونگی تبدیل شدن اسرائیل به یک کشور حاوی حقایق دردناک اما مهم بسیاری است که تربیت یهودی من به راحتی از آنها غافل شد. یهودیان – که قرن‌ها صرفاً به خاطر یهودی بودن مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند – کل یک ملت را صرفاً به خاطر یهودی نبودن آواره کرده بودند. قیام خشونت آمیز حماس در 7 اکتبر و مقاومت گسترده فلسطین را باید از همین نقطه شروع درک کرد.

محقق و حکیم بزرگ، هلیل بزرگ، زمانی گفت: «آنچه برای تو منفور است، با همسایه خود انجام نده: این کل تورات است. بقیه توضیح است؛ برو یاد بگیر. این درک اخلاقی اساسی که گاهی قانون طلایی نامیده می شود، تقریباً در تمام ادیان جهان یافت می شود. با این حال بسیاری از جامعه یهودی از حمله اسرائیل به غزه حمایت می کنند و آن را به عنوان دفاع مشروع از خود توجیه می کنند. چگونه چگونه هموطنان یهودی من می توانند در مورد حق اسرائیل برای دفاع از خود صحبت کنند، به گونه ای که گویی یک جنایت و جنایت دیگر نباید دو بار از نظر اخلاقی محکوم شود؟

زندگی خود من یک پاسخ احتمالی را پیشنهاد می کند: تعلیم و تربیت نادرست عمدی و سیستماتیک یهودیان در آمریکا. برای هر کسی که به اندازه من تحصیلات ضعیفی داشت، شاید وقت آن رسیده باشد که شروع به سؤال کردن کنید، زیرا یهودیت به ما بسیار خوب می آموزد. شما می توانید با نهادهایی که مسئول شکل دادن به پیام هایی هستند که جامعه ما یاد می گیرد شروع کنید. یا می توانید مثل من در زیرزمین شروع کنید.

به هر حال زمان شروع فرا رسیده است.

جیل هروی یک تحلیلگر مراقبت های بهداشتی در فیلادلفیا است. او این ستون را برای شیکاگو تریبون نوشت.

دیدگاهتان را بنویسید